|
![]() تو دستات گرمه میدونم ولی دستای من سسته چرا غمگینی و اشکات تمام جونتو شسته؟ حالا که اومدی پیشم بیا بی گریه وزاری حقیقترو بهت میگم...جوابم کردن انگاری.بزار پاتو روی قلبم نزار دست رو احساسم بجای گریه وزاری یکم دعا بکن واسم.تموم دکترا گفتن همین روزاست که میمیرم نمیدونم دوام شوک نیست نباشی جون نمیگیرمنبر ولتاژشو بالا نزن شوک من دلم خونه همینجایی که شوک میدی دلم نیست خونه یه اونه...حالا قدرتو میدونم گرچه فرصتی نمونده قربون دلت برم که تو رو تا اینجا کشوندهاگه قصمت موندنم بود تو رو تنها نمیزاشتم میگفتی بمیر میمردم که نگی دوستت نداشتم.میگفتی بمیر میمردم که نگی دوستت نداشتم.ببخش که بودنم واست همیشه دردسر داره همه میگن امیدی نیست ولی دعات اثر دارهصداتو میشنوم آره چشام اشکاتو میبینه وقتی داد میزنی پاشو به قلبم خیلی میشینهنکن گریه گل نازم داره اشکات حروم میشه بجم دعام بکن زودباش که ملاقاتت تموم میشه که ملاقاتت تموم میشهکاش یکی میشد یکی بتونه منو از خواب در بیاره مگه میشه مرده باشم وقتی که اشکام میبارهاگه حسرت تو دارم اگه سردو بی قرارم تو رو با چشمایه گریون به خدامون میسپارم.نمیگم واست میمیرم چون واسه تو زنده بودم نمیگم عشق منی تو چون توایی همه وجودماون دنیا جام خوبه خوبه دلم واسه خوشی تنگه اون خدایی که من میدونم حتا آتیشش قشنگه.بزرگترین افــســوس آدمی آن است که حس میکند میخواهد اما نمیتواند ....... و به یاد می آورد زمانی را که می توانست اما .......... نــخــواســت نظرات شما عزیزان: [ شنبه 1 بهمن 1390
] [ 21:34 ] [ Mostafa Dl Ara ] |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |